داستانی دیگر از پروژه حفاظت از تالابهای ایران توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد در ایران.
يولقونلو كه زمانى روستايى پر جنب و جوش با مزارع سرسبز و پرآوازه بود، به خاطر واقعيتهاى سخت خشكسالى و مشكلات اقتصادى از بين رفته بود. ساكنان روستا روزانه برای بقا مبارزه میکردند، مردان در جستجوى كار، روستا را ترك میكردند و زنان به بافت فرش مىپرداختند. در اين شرايط كه اميد به تدريج كاهش يافته بود، رقيه نمادى از قدرت و تجديد حيات شد.
رقيه در سن ٣٨ سالگى سنگری برای خانواده هفت نفره خود بود و مراقبت از دام را با آرزوى فراهم كردن آيندهاى بهتر براى خواهران و برادرانش انجام مىداد. روزهاى او طولانى، پرمشغله و سنگين از بار روياهاى محقق نشده بود. رقيه در آرزوى درآمدى اندك اما پايدار بود براى حمايت از والدين پيرش و ايجاد فرصتى براى تحصيل و ازدواج خواهرانش؛ فرصتى كه خودش هرگز نداشت. با وجود استعدادى كه در خياطى، كه از مادرش آموخته بود، داشت، آرزوهاى رقيه دست نيافتنى به نظر مىرسيدند.
ورود پروژه حفاظت از تالابهاى ايران به يولقونلو نه تنها براى رقيه بلكه براى كل روستا آغاز فصل جديدى بود. ، طرحى براى دگرگونى زندگى آنها از طريق مهارت و اراده، فارغ از عوامل غيرقابل پيش بينى ارائه و پيشنهاد آموزش در زمينه خياطى، قالى بافى و كلخانه دارى را مطرح شد تا از ظرفيت هاى نهفته زنان روستا استفاده شود.
رقيه كه به خياطى گرايش پيدا كرده بود، خيلى زود به قلب كارگاهى رو به رشد در مدرسه قديمى روستا تبديل شد. استعداد ذاتى او كه با آموزههاى مادرش ارتقاء يافته بود، جان تازهاى به پارچههاى فراموش شده بخشيد و آنها را به لباسهايى زيبا تبديل كرد. با انگيزه خدمت به جامعه خود، رقيه به همراه دوستانش شروع به دوختن لباس، حتى گاهى به صورت رايگان، براى روستا و مناطق ديگر كردند.
كارگاه آنها نماد اميد و توانمندى شد. رقيه و دوستانش با آرزوى گسترش سرمايه وارد شهر شدند وكار خود را با افتخار به نمايش گذاشتند. اعتقاد آنها بر قدرت دست و تلاش جمعى استوار بود. حالا كه سفر رقيه را بازگو مى كنیم، مشخص است كه يولقونلو در حال احيا شدن است. روستايى كه زمانى محكوم به فراموشى به نظر مىرسيد، اكنون در حال رشد است. رقيه و همراهانش سفارشاتى را براى كارگران كارخانه آماده مىكنند و دستاوردهاى شخصى خود را جشن مىگيرند. خواهران رقيه نيز با برنامهريزى براى مراسم عروسى و حضور در دانشگاه، در آستانه شروعى جديد قرار دارند.
داستان رقيه گواهى قدرت روح انسان و قدرت دگرگونكننده جامعه و داشتن مهارت است. همچنين يادآور آن است كه حتى در دشوارترين شرايط، اميد مىتواند افزايش يابد، روياها به حقيقت بپيوندند و زندگیها به طور چشم گيرى متحول شوند.
پروژه حفاظت از تاالبهای ایران که در سال ۲005 فعالیت خود را آغاز کرد، ازطریق معرفی رویکرد اکوسیستمی، نقش مهمی را در احیای تاالبهای هدف در ایران ایفا کرده است. از سال ۲005 تا ،۲014 این پروژه تحت حمایت مالی تسهیالت جهانی محیط زیست بوده و برنامه توسعه سازمان ملل متحد و سازمان حفاظت محیط زیست تمرکز خود را بر شیوه های کشاورزی پایدار و حفاظت از تنوع زیستی از طریق تقویت مشارکت جوامع محلی در مدیریت مؤثر تاالبها قرارداده اند. این همکاری موفق و طوالنی مدت به لطف حمایت مستمرمردم ودولت ژاپن درطول یک دهه گذشته )از سال ۲014 تا ۲0۲4( میسر شده است. در ادامه این حمایت، در دسامبر سال ،۲0۲4 برنامه توسعه سازمان ملل متحد از حمایت مالی جدیدی از سوی ژاپن استقبال کرد تا مدیریت تاالب ها و تاب آوری در برابر تغییرات اقلیمی در ایران را بیش از پیش تقویت کند.